جدول جو
جدول جو

معنی بیضه انداختن - جستجوی لغت در جدول جو

بیضه انداختن
(نَ عَ)
بیضه افکندن. (آنندراج). رجوع به بیضه افکندن و مجموعۀ مترادفات ص 91 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ یَ بَ)
بچه افکندن. سقط جنین. بچۀ نارس به دنیا آوردن. کورتاژ. فکانه کردن جنین را. (یادداشت مؤلف). مرط. (منتهی الارب) : ازلاق، بچه انداختن شتر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
پینه کردن. وصله کردن. درپی زدن
لغت نامه دهخدا
(اُ دَ)
خیمه افکندن. خیمه فرود آوردن. (مجموعۀ مترادفات)
لغت نامه دهخدا
(مُ وَ رَ)
می گساردن. شراب خوردن. می خوردن:
رودکی چنگ برگرفت و نواخت
باده انداز کو سرود انداخت.
رودکی
لغت نامه دهخدا
(مَ ءَ)
مرکّب از: ب + راه + انداختن، براه افکندن. بیدار کردن و راه نمودن. (آنندراج)، راهی کردن:
بال و پر شد شوق من سنگ نشان خفته را
من براه انداختم این کاروان خفته را.
صائب (آنندراج)،
لغت نامه دهخدا
(مُ ءَ رَ)
رها کردن باشه برشکار. پرواز دادن باشه برای گرفتن شکار: اباقاخان را بدیدار او شعفی تمام ظاهر شد و بوقت مراجعت اوفرمود که پیر شده ام و اگر چه فرزندم ارغون فرزند غازان را بغایت دوست میدارد و چون یگانه است مفارقت اونخواهد، مرا دلخواه چنان است که او را پیش من فرستدتا باشه و طرمتای می اندازد و شیرالغومی آورد... (تاریخ مبارک غازانی ص 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باده انداختن
تصویر باده انداختن
شراب خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پینه انداختن
تصویر پینه انداختن
پینه کردنوصله کردندر پی زدن
فرهنگ لغت هوشیار
سقطجنین کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
رمي الرّمح
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
Spear
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
метать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
кидати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
بھونکنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
ขว้าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
לזרוק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
槍を投げる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
mızrak atmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
ছুড়ে ফেলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
भोंकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نیزه انداختن
تصویر نیزه انداختن
창을 던지다
دیکشنری فارسی به کره ای